Mittwoch, 26. Mai 2010

بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی در اعتراض به اعدام ها:



بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی در اعتراض به اعدام ها:
خواهان قطع فوری اعدام های سیاسی هستیم
يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۳ مه ۲۰۱۰




ما امضاء کنندگان این فراخوان بر این باوریم که اعدام، مجازاتی غیر انسانی است. صدور هر حکم اعدام صدور یک فرمان برای ارتکاب قتل است.

۱ - ما خواهان توقف بلادرنگ اعدام های سیاسی هستیم. ادامه صدور این گونه احکام، بدون هیچ گونه مراعات ابتدایی ترین اصول دادرسی و در خفا، ظلمی بزرگ در حق عدالت، و نشانه ی بارزی از کینه ورزی کور با مردم معترض کشور، به خصوص دشمنی آشکار با مردم کردستان است. ما به بستگان قربانیان اعدام های فاجعه بار اخیر تسلیت می گوئیم.

۲- ما نسبت به پی آمدهای بسیار فاجعه بار اعدام های سیاسی هشدار می دهیم. ما این اعدام ها را اقدام علیه وحدت ملی و علیه حیثیت و شان تمام مردم ایران می دانیم. اعدام های سیاسی برای تولید ترس و وحشت عمومی است. اما ابعاد اعتراض وسیع و همگانی به اعدام های اخیر نشان می دهد ایران تغییر کرده است. ترفند حکومت برای تولید بی اعتمادی و بیگانگی میان مردم آشکارا بی حاصل است. ما از هیچ کوششی برای توقف بلادرنگ ماشین اعدام فرو گزار نخواهیم کرد. اعتراض به اعدام یک وظیفه ملی است.

۳- ما صدور حکم اعدام را ترویج و تشویق خشونت می شناسیم و دربارۀ تاثیر بسیار مخرب آن بر شرایط سیاسی و انباشتن خشم و نفرت در جامعه هشدار می دهیم. اعدام سیاسی یعنی ویران گری زمینه های همزیستی گروه های اجتماعی.

۴- ما همۀ اقشار و گروه های اجتماعی را، با اعتقاد و تعلق خاطر به این یا آن نظام سیاسی و اصول فکری، به حمایت از قطع فوری اعدام ها، به ویژه اعدام های سیاسی فرا می خوانیم. اعدام های اخیر علیه یک گروه خاص نیست. تیغ کند شده ای علیه موجودیت همه است. اعتراض به اعدام وظیفه همگانی است.

۵- ما به دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران کوچک ترین اعتمادی نداریم و آن را ابزاری در دست نهادهای نظامی و امنيتی می شناسیم. دستگاه قضایی امنیت رااز تک تک شهروندان ایران سلب کرده است.

۶- ما خواهان دیدار فوری گزارش گران ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد از ایران هستیم. ما از جهانیان استمداد می طلبیم. ما خواهان همدردی دولت ها و نهادهای مدنی با همه قربانیان احکام ظالمانۀ دادگاه های دستگاه قضائی ایران، به ویژه با بازماندگان اعدام های اخیر، هستیم. ما از همه مجامع حقوق بشری، صلح دوست و عدالت خواه جهان تقاضا می کنیم در این روزهای دشوار و پر سوگ مردم ایران را تنها نگذارند.

امضاء کنندگان تا پایان روز سه شنبه چهارم خرداد:

1. امرالله ابراهیمی
2. زهرا ابراهیمی
3. سید قدرت‏الله اتابک
4. کاووس ارجمند
5. مهرداد احسانی پور
6. اسد احمد زاده
7. مستوره احمد زاده
8. حمید احمدزاده
9. فریدون احمدی
10. عسل اخوان
11. ابوالفضل اردوخانی
12. کمال ارس
13. مهران ادیب
14. مازیار آذرآبادگانی
15. مسعود آذری
16. اشکان آذرین
17. آینده آزاد
18. اردوان اسدی
19. جمشید اسدی
20. حسین اسدی
21. طیبه اسدی
22. اسکندر اسکندری
23. محمد‏رضا اسکندری
24. فرهاد آشور
25. ‏علی افشاری
26. کورش افطسی
27. مرتضی آقا محمدی
28. حسین اقتداری
29. گودرز اقتداری
30. الهه امانی
31. روزبه اولاد اعظمی
32. نیکروز اولاد اعظمی
33. بهرام امامی
34. فریبا امینی
35. بابک امیر خسروی
36. نوشابه امیری
37. کامران امین آوه
38. آسیه امینی
39. محمد امینی
40. مهدی امینی
41. شبیر ایرانی
42. منصور انصاری
43. وهاب انصاری
44. حسین باقرزاده
45. جمشید بامیری
46. مهران براتی
47. محمد برزنجه
48. محمد برقعه ای
49. رضا برومند
50. نسرین بصیری
51. علی بکائی
52. کاوه بنائی
53. خسرو بندری
54. محمد بهبودی
55. ژاله بهروزی
56. محمد بهشتی
57. بهروز بیات
58. نیلوفر بیضایی
59. هومن بیگی
60. هومان پارسا
61. مرتضی پاکی
62. حبیب پرزین
63. بیژن پوربهنام
64. احمد پورمندی
65. علی پورنقوی
66. بیژن پیرزاده
67. ف تابان
68. خسرو تجربه‏کار
69. لیلی تحت الکسایی
70. احمد تقوایی
71. منوچهر تقوی بیات
72. نیره توحیدی
73. محمد توفیق اسدی
74. شهرام تهرانی
75. میهن جزنی
76. حسن جعفری
77. محمد حسین جعفری
78. محمود جعفری
79. مهدی جلیل خانی
80. فردوس جمشیدی
81. محمد جودکی
82. رضا جوشنی
83. رضا چرندابی
84. جعفر حسین زاده
85. رحیم حسینی
86. فاطمه حقیقت جو
87. بیژن حکمت
88. احمد حمیدزاده
89. محمدرضا حیدری
90. مهدی خانبابا تهرانی
91. اسمعیل ختائی
92. حسین خرمی
93. مهدی خرمی
94. میترا خلعتبری
95. بهروز خلیق
96. طاهره خرمی
97. جمشید خسروی
98. مجتبی داوری
99. فریبا داوودی مهاجر
100. پردیس درخشنده
101. حسن درویش‏پور
102. مهرداد درویش پور
103. شیرین‏دخت دقیقیان
104. زیبا دنا
105. اکبر دوستدار
106. ابراهیم رحمانیان
107. جلال رستمی
108. حسن رضائی
109. فرهاد روحی
110. سارا زارع
111. نادر زرکاری
112. حسن زرهی
113. زمانه زمانی
114. حسن زهتاب
115. ملیحه زهتاب
116. رحمان ساکی
117. سهیلا ستاری
118. فرج سرکوهی
119. هوشنگ سروری
120. ابوالقاسم سلطان زاده
121. یوسف سلطانی
122. مریم سطوت
123. مارال سعید
124. سورنا سلطانی
125. فرخ سلطانی
126. عباس سلیمی
127. علی اصغر سلیمی
128. انور سلطانی
129. رضا سیاح
130. رضا سیاوشی
131. علی شاکری
132. محسن شایسته
133. حسن شریعتمداری
134. آزیتا شعاعی
135. روحی شفیعی
136. اردلان شکرآبی
137. الهه شکرایی
138. عباس شکری
139. فاطمه شمس کهن
140. پرویز شوکت
141. زهره صادقی
142. مرتضی صادقی
143. حمید صدر
144. صوفیا صدیق پور
145. محمود صفریان
146. علی صمد
147. محمد باقر صمیمی
148. فرد فرهاد صوفی
149. شهلا صفایی
150. ی. صفایی
151. هادی صوفی زاده
152. اسفندیار طبری
153. حمیدرضا ظریفی‏نیا
154. احمد عباداللهی آستارا
155. مجید عبدالرحیم پور
156. اصغر عبدی
157. شهربانو علوی
158. مناف عماری
159. سعد عمرانی
160. معروف عثمانی
161. حسن عرب زاده حجازی
162. محمد صادق عسگری
163. کاظم علمداری
164. احمد علوی
165. حسین علوی
166. شاهد علوی
167. مسیح علی نژاد
168. اکبر عطری
169. فرزانه عظیمی
170. مناف عماری
171. فاطمه غلامرضایی
172. منوچهر فاضل
173. باقر فاطمی
174. شیرین فامیلی
175. رضا فانی یزدی
176. مهدی فتاپور
177. کویستان فتوحی
178. مسعود فتحی
179. مهرداد فتحی
180. بهروز فدایی
181. فرهاد فرجاد
182. منصور فرخی
183. پرستو فروهر
184. احمد فرهادی
185. منصور فرهنگ
186. ویدا فرهودی
187. سیامک فرید
188. ثریا فلاح
189. مجید فلاح زاده
190. آراز فنی
191. شهاب فیض
192. منصور فیض عرفان
193. محسن قائم مقام
194. کامبیز قائم مقام
195. اختر قاسمی
196. پروین قاسمی
197. سعید قاسمی نژاد
198. صدیقه قراگوزلیان
199. یدی قربانی
200. گلنار قشلاقی
201. ناصر کاخساز
202. فرشین کاظمی‏نیا
203. صادق کارگر
204. مهران کشاورز
205. اسفندیار طبری
206. یوسف کر
207. نرگس کرمانشاهی
208. بهزاد کریمی
209. علی کشتگر
210. رئوف کعبی
211. رامین کلانی
212. حمید کوثری
213. رضا کوشکی
214. جلال کیابی
215. رامش کیانی
216. لیلا گلزار
217. حسن گلشاهی
218. سهیلا گلشاهی
219. امیر حسین گنج بخش
220. علی گوشه
221. رضا گیاهچی
222. مزدک لیما کشی
223. رحمان لیوانی
224. عفت ماهباز
225. بهمن مبشری
226. فرحناز محمدی
227. کیانوش محمدی
228. وریا محمدی
229. مهدی محسنی
230. حمید مذنب
231. ابراهیم مرادی
232. داریوش مرادی
233. آزاد مرادیان
234. کلارا مرادیان
235. نادر مزکی
236. علی ملک
237. تراب مستوفی
238. مهرداد مشایخی
239. احمد مشعوف
240. انوشه مشعوف
241. نیما مشعوف
242. نواز مصلی نژاد
243. خاطره معینی
244. مرتضی ملک محمدی
245. سیروس ملکوتی
246. امیر ممبینی
247. فرح موسوی
248. فرهاد موسوی
249. مسعود مولازاده
250. مریم مولوی
251. خلیل مومنی
252. آزیتا مهاجر سلطانی
253. اکبر مهدی
254. رامین مهدی قلی‏زاد
255. محمد علی مهرآسا
256. همایون مهمنش
257. انور میرستاری
258. مهران میرفخرایی
259. احمد میناب
260. نادر ناصری
261. محمد نامور یگانه
262. حسن نایب هاشم
263. احمد نجاتی
264. گیلان نصیری
265. آرسن نظریان
266. فرخ نگهدار
267. علیرضا نوری‏زاده
268. محمدرضا نیکفر
269. جهان ولیان پور
270. تونیا ولی اوغلی
271. ناهید ویس محمدی
272. آرش هاشمی
273. توران همتی
274. فرشید یاسایی
275. میترا یوسفی

در صورتی که مایل به افزودن نام خود به امضا کنندگان هستید، از طریق آدرس زیر اطلاع دهید:‍
eteraz_be_sarkoob@yahoo.de

Freitag, 20. Februar 2009

اعتراض دانشجویان دانشگاه شریف به دفن شهید

اعتراض دانشجویان دانشگاه شریف به دفن شهید






















Dienstag, 11. November 2008

گزارش کانون مدافعان حقوق بشر از وضعیت حقوق بشر در ایران در تابستان

گزارش کانون مدافعان حقوق بشر از وضعیت حقوق بشر در ایران در تابستان
مقدمه :
حمایت بین المللی از حقوق بشر فصل نوظهوری در تاریخ بشریت است . خلاف قرن های متمادی پیشین ، حقوق بشر اکنون بمثابه موضوعی در صلاحیت داخلی دولت ها دانسته نمی شود و باور به صلاحیت انحصاری و مطلق دولتها بر اتباعشان بدون توجه به کارکرد اساسی آنها در حفظ و دفاع از کرامت انسانی اعضای جامعه به سختی به چالش کشیده شده است.
تحقق آرزوی خلق جهانی فارغ از ترس و نیاز برای انسانها در هر نقطه زمین ، مستلزم این است که انسانها در هر جای جهان از حیات توأم با کرامت انسانی برخوردار باشند و از این رو است که سرنوشت فرد انسانی به دغدغه ای بین المللی تبدیل شده است.
کانون مدافعان حقوق بشر بر اساس چنین نگرشی به انتشارگزارش وضعیت رعایت حقوق بشر در ایران در تابستان ۱۳۸۷ می پردازد.
بخش اول - حقوق مدنی و سیاسی :
ضرورت تضمین حقوق مدنی و سیاسی افراد ، مبتنی بر شناسایی حقوقی حق مسلم هر شخص انسانی در تعیین آزادانه ی سرنوشت فردی و اجتماعی خود در ابعاد داخلی و بین المللی است . دولت ایران گذشته از تضمین های حقوق داخلی از این لحاظ ، به مفاد الزام آور میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶ ) که طبق ماده ۹ قانون مدنی در حکم قانون داخلی است نیز ، متعهد و ملتزم است . آنچه واقعیت و وضع موجود میزان التزام حاکمیت به رعایت تام ، بلکه نسبی این حقوق بنیادین نشان می دهد ، حاکی از افق های چندان روشنی نیست . گستره آزادیهای شخصی روز به روز محدودتر و فضاهای ممکن و مطلوب عمل سیاسی و اجتــماعی هرچه بیشتر گرفتار تنــگنا می شوند و در این میان ، پاسخگویی و مسئولیت مقام ها و نهادهای ناقض حقوق مردم ، مقوله و وظیفه ای اساساً ناشناخته در نظم سیاسی جاری است . گزارش وضعیت برخی از قربانیان نقض گسترده ی این حقوق در تابستان گذشته به قرار زیر است :
۱- وضعیت فعالان سیاسی - اجتماعی دگر اندیش
- دست کم ۹ مورد احضار ، ۷۵ مورد بازداشت و ۲۲ مورد محکومیت قضایی راجع به وضعیت این فعالان به کانون گزارش شده است.
الف- احضار به محاکم :
۱ ) خلیل بهرامیان (وکیل دادگستری) ، یاشار حکاک پور، داوود عظیم زاده ، حامد یگانه پور ، مجید پژوفام ، علیرضا حقی و کسری علاسوند به دادگاه احضار شدند .
۲ ) حسن کامران و محمد دهقان دو نماینده ی مجلس شورای اسلامی در خصوص پرونده پالیزدار به دادگاه احضار شدند.
ب- بازداشت ها :
۱ ) امجد غلامی و سلیمان شریفی در بوکان بازداشت شدند.
۲ ) سامان رسول پور ، عضو هیأت اجرایی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در مهاباد از سوی نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت شد.
۳ ) مهدی فراهانی شاندیز ، مهدی واحدی ، هما و نسرین نیکبخت ، احمد حسین پور ، حبیب بهمنی و حسن میرزایی بازداشت شدند.
۴ ) جعفر اقدامی ، امیر امیر قلی و سولماز ایگدر که برای شرکت در مراسمی در گورستان خاوران حاضر شده بودند ، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
۵ ) کوروش احمدی ، انور ساعد موچشمی ، یعقوب ساعد موچشمی و علیرضا ثقفی خراسانی بازداشت شدند.
۶ ) احمد زیدآبادی ، دبیرکل سازمان ادوارتحکیم وحدت دستگیروبرای ساعاتی دربازداشت به سربرد.
۷ ) رقیه علیزاده ( همسر عباس لسانی ) به هــمراه سه فرزندش ، عباس نعیمی ، اکرم بخاری
( دبیر سابق تشکل خانه ی فرزندان آذربایجان ) ، مهدی نعیمی ( شاعر و مدرس زبان ترکی در دانشــگاهها ) ، اکبر آزاد و حــسن راشدی ( از نویسنــدگان مجله وارلیق ) ، محمد عباس پور ، شهناز ابراهیم نژاد ، علیرضا صرافی ( مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده دیلماج ) ، سعید موغانلی ( روزنامه نگار ) ، حسین حیدری ( مدیر مسئول نشریه دانشجویی اولومن ) ، یوسف هوشیار ، فرهاد رضایی ، رباب عظیمی و صیاد محمدیان ، همگی در مراسم افطاری فعالان آذربایجان دستگیر و بازداشت شدند .
۸ ) حدود ۱۲ نفر در تجمع روز اول شهریور ماه پارک لاله تهران دستگیر شدند .
۹ ) ۹ نفر دیگر ، در ارتباط با پرونده پالیزدار بازداشت شدند.
۱۰ ) دکتر آرش و کامیار علایی ، دو پزشک کرد ، همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین در سلولهای انفرادی ، روزهای بازداشت خود را طی می کنند.
۱۱ ) مولوی احمد ( معاون اداری دارالعلم زاهدان ، استاد حدیث این حوزه و مدیر پایگاه اطلاع رسانی اهل سنــت ، سنی آنلاین ) ، ملاحسین دارابی ( امام جمعه ی ریـزاب سرپل ذهــاب ) ملا ایوب گنجی ( امام جماعت مسجدقبا شهرک بهاران سنندج ) مولوی احمد نارویی ( امام جمعه ی موقت اهل سنت زاهدان ) ، مولوی خیرشاهی ( امام جمعه ی اهل سنت مشهد ) ، مولوی سلیم آزاد ( رییس مدرسه ی تخریب شده ی امام ابوحنیفه ی زابل ) ، یوسف شه بخش (مدیر اجرایی سایت سنی آنلاین ) ، محمد حسین خلیلی مدیر مؤسسه فرهنـگی خلیـلــی ، عمر خمر ( شاعر ) ، محمد کریم گمــشادزهی ( طلبه ) ، عبدالله براهــویی ( روحانی ) ، ذبیح الله براهویی ( طلبه ) ، عـبدالقادر نارویی ( کاسب ) ، عــلی نارویی ( روحانی ) ، نورمحمد شـه بخش ( کارمند داروخانه ) ، عــبدالرحــمان شه بخش( راننده اتوبوس ) بازداشت شدند.
۱۲ ) علی کریمی ، امیرعلی لباف مؤذن نماز سلسله نعمت اللهی دراویش گنابادی در قم بازداشت شدند .
۱۳ ) فرشید یداللهی و امید بهروزی ، ۲ نفر از وکلای مدافع دراویش گنابادی که پروانه ی وکالتشان به سبب دفاع از محکومان حادثه قم باطل شده بود ، روانه ی زندان عادل آباد شیراز شدند.
۱۴ ) مجید الستی ، مهرداد سوری و محمد رضا صادقی از هواداران آیت الله کاظمینی بروجردی ( روحان زندانی ) برای اجرای حکم محکومیت خود به زندان منتقل شدند . حبیب قوتی نیز برای تحمل ۴ سال حبس توأم با تبعید ، به زندان همدان انتقال یافت . علیرضا منتظرصاحب ، به منظور اجرای حکم ۴ سال زندان و تبعید به زندان دیزل آباد کرمانشاه ، موقتاً روانه زندان اوین شد.
۱۵ ) فاطمه گفتاری برای اجرای حکم ۳ ماه حبس خود بازداشت و به زندان منتقل شد.
ج- صدور احکام قضایی
۱ ) محمد عبداللهی که حدود ۳ سال است که در زندان به سر می برد ، از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به ۵ سال حبس در شاهرود محکوم شد.
۲ ) حمید اطهاری ، فعال در اشنویه به ۸ ماه زندان که به مدت دوسال به حالت تعلیق در می آید محکوم شد.
۳ ) محمد صدیق کبودوند به ۱۱ سال حبس و سعید متین پور به ۸ سال زندان محکوم شدند.
۴ ) علیرضا جهانشاهی ( طلبه سیرجانی ) به ۲۳ ماه و ۱۵ روز حبس ، سیصد هزار تومان جریمه نقدی و ۳ سال ممنوع الورود شدن به سیرجان محکوم شد.
۵ ) ابراهیم مهرنهاد (برادر یعقوب مهرنهاد که چندی پیش به اتهام محاربه اعدام شد ) به ۵ سال زندان ( ۳ سال حبس تعزیری و دو سال تعلیقی ) خضر رسول مروت به ۶ ماه حبس و سالار یاره به ۶ ماه حبس محکوم شدند.
۶ ) دکتر جلال جلالی زاده ( نماینده سابق سنندج در مجلس ششم شورای اسلامی ) به یکسال حبس محکوم شد.
۷ ) سیاوش خندانی ، هیمن فرهادی ، ریبین رموزی و مطلب شکوهی، هر۴ نفر از اهالی بانه ی کردستان به ۱ سال حبس محکوم شدند .
۸ ) علی اشتری به حکم شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ، به اتهام جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی موساد به اعدام محکوم شد .
۹ ) فرزاد کمانگر ، علی حیدریان ، فرهاد وکیلی ، حبیب الله لطیفی ، انور حسین پناهی و ارسلان اولیایی به اعدام محکوم شدند.
۱۰ ) محکومیت محمد هاشمی به پرداخت جزای نقدی تأیید شد.
د- سایر موارد
۱ ) علی اکبر موسوی خوئینی ها ( نماینده سابق مجلس ششم شورای اسلامی و دبیر سازمان ادوار تحکیم وحدت ) و عبدالله مؤمنی ( سخنگوی سازمان ادوار تحکیم ) ممنوع الخروج شدند.
۲ ) عدنان حسن پور، عبدالوحید بوتیمار، محمد صدیق کبودوند، روناک صفارزاده ، مسعود کردپور، یاسر گلی، زینب بایزیدی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، متین ارجان، فرهاد وکیلی، صباح نصری و هدایت غزالی در اعتراض به حبس و شرایط نامساعدی که در آن به سرمی برند، دست به اعتصاب غذا زدند.
۳ ) ممانعت از سخنرانی بابک احمدی در دانشگاه شیراز و ممانعت از سخنرانی تقی رحمانی در حسینیه ارشاد و ممانعت از سخنرانی حبیب الله پیمان در اصفهان.
۲- وضعیت کتاب و مطبوعات ، نویسندگان و روزنامه نگاران
در این خصوص آنچه گزارش شده است عبارت است از ۲ مورد احضار به محاکم ، ۷ مورد صدور احکام قضایی متفاوت و ۱۶ مورد برگزاری جلسات محاکمه قضایی دست اندرکاران این حوزه. درکنار اینها دو نشریه توقیف شدند و فیلترینگ تعدادی ازسایتهای اینترنتی ادامه داشت.
الف- احضارها
۱ ) سعید حقی مدیر مسئول روزنامه ی ملت به دادگاه احضار شد.
۲ ) رضا تهرانی ، مدیر مسئول ماهنامه ی توقیف شده ی کیان ، به دادگاه فراخوانده شد .
ب- بازداشت ها
۱ ) دکتر مهدی ذاکریان پژوهشگر و استاد دانشگاه آزاد بازداشت شد .
۲ ) صدیق مینایی ( همکار هفته نامه ی توقیف شده ی ئاسو ) بازداشت شد .
ج- محاکمه های قضایی
۱ ) جلسات رسیدگی به اتهامات قلی شیخی( مدیر مسئول روزنامه ی توسعه ) ، حسن ضیایی (مدیر مسئول وقت روزنامه ی ایران ) ، پرویز اسماعیلی ( مدیر عامل خبرگزاری مهر ) و مهدی فضائلی ( مدیر مسئول وقت خبرگزاری فارس ) برگزار شد .
۲ ) جلسات رسیدگی به اتهامات مدیر سایت اینترنتی آسمان ، مدیر سایت عدالتخانه ، همچنین مدیر سایت رجا نیوز برگزار شد .
۳ ) جلسات رسیدگی به اتهامات خدارحم لکزایی مدیر مسئول نشریه ی ندای اسلام ، کمال مرادی مدیر مسئول نشریه ی مبین ، محمد دادفر مدیر مسئول آیینه جنوب ، قلی شیخی مدیر مسئول روزنامه ی توسعه و حمید رضا زاهدی کهنه گوارایی مدیر مسئول روزنامه ی توقیف شده ی دوران امروز ، تجدید شد .
۴ ) جلسات رسیدگی به اتهامات مدیران سایت های انتخاب و عصر ایران تجدید شد .
۵ ) پرونده ی مدیر مسئول نشریه ی لیان به دادگاه کیفری استان ارسال شد .
۶ ) جلسه ی رسیدگی به اتهامات اجلال قوامی برگزار شد .
د- صدور احکام قضایی
۱ ) مسعود حیدری مدیر عامل سابق خبرگزاری کار ایران ( ایلنا ) به پرداخت پانزده میلیون ریال جزای نقدی بدل از سه ماه و یک روز حبس و ده ضربه شلاق برای اتهام افترا و تحمل سه ماه و یک روز حبس تعزیری برای اتهام نشر اکاذیب محکوم شد .
۲ ) محمود شمس ( ماشاءالله شمس الواعظین ) به چهل میلیون ریال جزای نقدی بدل از ده ضربه شلاق و هشت ماه و ده روز حبس محکوم شد .
۳ ) علی داداشی روزنامه نگار در تبریز به پنجاه ضربه شلاق محکوم شد .
۴ ) محمد مهدی فقیهی مدیرسایت انتخاب به پرداخت پنج میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد.
۵ ) مدیر سایت رجا نیوز به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شد .
۶ ) برای مدیر سایت الف قرار مجرمیت صادر شد .
۷ ) مدیر مسئول روزنامه ی اعتماد به پرداخت شش میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس محکوم شد .
ه- سایر موارد
۱ ) هفته نامه ی محلی بوتک به مدیر مسئولی انور شکیب انصاری با حکم معاون دادستان ایلام توقیف شد .
۲ ) نشریه ی بهار بروجرد توقیف شد .
۳ ) در ادامه ی فیلترینگ سایتهای مختلف اینترنتی ، سایت اطلاع رسانی انتخاب هم مسدود شد .
۳- وضعیت دانشجویان
آنچه در این خصوص در تایستان ۱۳۸۷ قابل اعلام است ، دست کم۵۰ مورداحضاربه کمیته های انضباطی یا محاکم، ۴موردبازداشت و۲ موردمحرومیت از تحصیل است که به شرح زیرمی باشد:
الف- احضارها
۱ ) ۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ، به کمیته ی انضباطی دانشگاه احضار شدند .
۲ ) ۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ، به دادگاه انقلاب کرج احضار شدند .
ب- بازداشت ها
۱ ) مهرداد لهراسبی از زندانیان واقعه ی سال ۱۳۷۸ کوی دانشگاه ، مجدداً بازداشت شد .
۲ ) مجید ماکویی از فعالان دانشجویی در خوی بازداشت شد .
۳ ) میترا انبارکی و مریم خوئینی دو عضو شعبه ی بوشهر سازمان ادوار تحکیم وحدت بازداشت شدند .
ج- سایر موارد
- ۸ نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم برای دو ترم از حق تحصیل محروم شدند .
۴- وضعیت زنان
- خانم ها پروین اردلان ، ناهید کشاورز ، جلوه جواهری و مریم حسین خواه از فعالان جنبش برابری خواهی زنان ، هریک به اتهام تبلیغ علیه نظام از سوی دادگاه انقلاب تهران به شش ماه حبس محکوم شدند .
۵- وضعیت اعدامی ها ، متهمان زیر ۱۸ سال و …
- در این ارتباط ، ۴ نوجوان زیر ۱۸ سال و ۴۱ نفر بزرگسال اعدام شدند و کیفر شلاق ۶ نفر در ملاء عام به اجرا درآمد .
الف- نوجوانان زیر ۱۸ سال
۱ ) رحمن شهیدی و حسن مظفری که زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشتند ، در بوشهر اعدام شدند .
۲ ) رضا حجازی در اصفهان به دار آویخته شد .
۳ ) حکم اعدام بهنام زارع در زندان شیراز به اجرا درآمد .
ب- سایر موارد
۱ ) ۲۳ نفر از محکومین به اعدام ، به طور دسته جمعی در زندان اوین به دار آویخته شدند .
۲ ) به رغم بخشنامه ی ریاست قوه قضاییه مبنی بر عدم اجرای حکم اعدام در ملاءعام ۴ نفر در برازجان و ۶ نفر در سبزوار در ملاءعام حلق آویز شدند .
۳ ) یعقوب مهرنهاد و فردی ناشناس به اتهام عضویت در گروه جندالله اعدام شدند .
۴ ) ۵ نفر در شهرستان خرم دره در ملاءعام شلاق خوردند .
۵ ) محکومیت ۱ نفر به ۷۰ ضربه شلاق در اناران کرمان به اجرا درآمد .
۶- وضعیت اقلیت های مذهبی
موارد نقض حقوق بشر اهل سنت استان سیستان و بلوچستان پس از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژادشدت بیشتری یافته ، به گونه ای که جامعه اهل سنت کشورتحت فشارهای مذهبی وفرهنگی قرار گرفته است و بخصوص هموطنان اهل سنت استان سیستان و بلوچستان با سلب آزادیهای مذهبی ، دستگیری علما و فرهنگیان ، اعدام وبلاگ نویسان و علما ، مواجه بوده است. که به برخی از آنها اشاره می شود :
۱ ) حدود سه ماه قبل برخی از مأموران چند نهاد امنیتی و انتظامی ، شبانه به حــوزه علمیه دارالعلوم عظیم آباد زابل حمله کرده و آن را با خاک یکسان نمودند طبق گزارشات واصله به دفترکانون مدافعان حقوق بشرکتابها و قرآنها توهین شده و بخشی ازآنها زیر آوار قرار گرفتند و هنوز هم کتابخانه ی واحد خواهران در زیر آوار قرار دارد و به این ترتیب ۵۰۰ نفر طلبه و ۶۰ نفر استاد و پرسنل آواره شدند .
۲ ) تعداد ۱۵ نفر از اساتید حوزه ی علمیه ، فرهنگیان و جوانان دستگیر و بدون سیر روال قانونی در سلول های انفرادی ، زندانی و تحت شرایط سخت هستند .
۳ ) اساسنامه ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی در جهت محدودیت حوزه های علمیه ، مساجد و مراکز فرهنگی اهل سنت به تصویب رسیده است .
۴ ) برای چاپ کتب اهل سنت مجوز صادر نمی شود .
۵ ) از اقامه ی نمازجماعت سربازان اهل سنت درپادگانها و مراکز آموزشی جلوگیری می شود.
۶ ) ایجاد تضییقات و جلب و احضار عده ای از بهاییان و همچنین ادامه ی بازداشت ۷ نفر از رهبران این عقیده ، از موارد نقض آشکار حقوق بشر ارزیابی می شود .
بخش دوم - حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی
دولتها نه تنها بایستی از مداخله در حریم آزادیهای مدنی و سیاسی افراد بپرهیزند ، بلکه بایستی درتأمین برابری واقعی افراد و فراهم ساختن رفاه همگانی و انجام اقدامات ایجابی در این خصوص بکوشند . دولت ایران میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶) امضا کرده و به موجب مجموعه ی تعهداتی که پذیرفته است ، در مقابل ایرانیان و جهانیان مسئولیت داخلی و بین المللی دارد . با این حال کمتر حوزه ای از زندگی عمومی ایرانیان اعم از وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، شاخص امیدوار کننده ای را ترسیم می کند .
گذران معیشت عامه ی مردم با وجود تورم افسارگسیخته ی حدود ۳۰ درصد ، روز به روز سخت تر می شود و روزنه ی انجام فعالیت های اجتماعی و فرهنگی متفاوت با سیاست حاکم ، روز به روز تنگ تر . در این میان ، اقشار کم درآمدی چون کارمندان ، معلمان و کارگران وضعیتی بسیار آسیب پذیر یافته اند ، به گونه ای که هرگونه تحرک آنان برای مطالبه ی حقوق صنفی ، به اقدام علیه امنیت نظام تعبیر شده و سرکوب می شود .
گزارشی از وضعیت برخورد با فعالان فرهنگی و کارگری در تابستان ۱۳۸۷ به شرح زیر است :
نخست : وضعیت معلمان
- معلمان در تابستان ۱۳۸۷ دست کم با ۵۱ مورد بازداشت و ۴ مورد صدور احکام قضایی در مورد همکاران خود به شرح زیر رو به رو شدند :
الف- بازداشت ها
۱ ) محسن قربانی ، احمد قربانی و کاوه رستمی ۳ تن از معلمان کامیاران بازداشت شدند .
۲ ) حدود ۴۰ نفر از اعضای کانونهای صنفی معلمان کشور ، پیش از حضور یافتن در جلسه ی شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور در ایـستگاه متروی علم و صنعت و عده ای دیگردر محلهای دیگرکه عازم محل جلسه بودند بازداشت شدند .
۳ ) مسعود کردپور ، دبیر آموزش و پرورش و بنیان گذار بنیاد دموکراسی و حقوق بشر در کردستان ، همزمان با روز خبرنگار ( ۱۷ مرداد ماه ) از سوی نیروهای امنیتی در منزل خود در بوکان بازداشت شد .
ب- صدور احکام قضایی
۱ ) پور سلیمان از اعضای کانون صنفی معلمان به یک سال حبس و ۳۵ ضربه شلاق تعلیقی به مدت ۵ سال محکوم شد .
۲ )محمد خاکساری از فعالان فرهنگی، به یکسال حبس که برای ۲ سال تعلیق شده ، محکوم شد.
۳ ) کریم قشقاوی از اعضای هیأت مدیره کانون صنفی معلمان به ۳ سال حبس تعلیقی و علی اکبر باغانی ( دبیر کل کانون صنفی معلمان ) به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شدند .
ج- سایر موارد
- مسعودکردپور به علت تشکیل کلاسهای حقوق بشر در بند سیاسی زندان مهاباد ، به سلول انفرادی انتقال یافت و از حق ملاقات ، تماس تلفنی و امکان هواخوری محروم شد .
دوم : وضعیت کارگران
- یک مورد احضار ، یک مورد بازداشت ، ۱۳ مورد محکومیت قضایی ، ۷۱ مورد اخراج از کار و موارد پرشمار عدم پرداخت حقوق کارگران و برگزاری اعـتصابات صنفی بــعنوان نمونه ای از وضعیت کارگران در تابستان ۱۳۸۷ گزارش شده است که ذیلاً بدان می پردازیم :
الف - احضار
- منصور اسالو رییس زندانی هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در حالی که آماده ی انتقال به بیمارستان برای ادامه ی معالجات پزشکی بود ، برای تفهیم اتهامی تازه به شعبه ی دوم دادسرای امنیت تهران احضار شد .
ب- بازداشت
- غلامرضا غلام حسینی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی که پس از اعتراضهای صنفی سال ۱۳۸۴ کار خود را از دست داده بود ، در حالی که در جریان برگزاری مراسم بزرگداشت روز زن در ورزشگاه سرپوشیده ی برای ملاقات با مدیر عامل شرکت واحد و شهردار تهران تلاش می کرد ، به اتهام اخلال در نظم عمومی ، از سوی پلیس امنیت بازداشت شد و پس از سپری کردن ۸۵ روز بازداشت در اندرزگاه ۲۴۰ زندان اوین ، با تودیع وثیقه ی یکصد میلیون تومانی ، موقتاً آزاد شد .
ج- صدور احکام قضایی
۱ ) شعبه ی ۱۰۱ دادگاه جزایی سنندج برای ۴ تن از شرکت کنندگان در مراسم روز جهانی حقوق کارگر ، احکام شلاق و زندان صادر کرد :
سوسن رازانی به ۳ ماه حبس و ۷۰ ضربه شلاق ، شیوا خیرآبادی به ۴ ماه حبس و ۱۵ ضربه شلاق ، عبدالله خانی ( عبه نجار ) به ۹۱ روز حبس و ۴۰ ضربه شلاق و سید غالب حسینی به ۶ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شدند .
۲ ) اعتراض به احکام اخراج ۹ نفر از رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی که در جریان اعتصاب سال ۱۳۸۴ از کار برکنار شده بودند ، در دیوان عدالت اداری رد شد .
د- سایر موارد
۱ ) فرزاد سلیمی از کارگران کارخانه ی پردیس سنندج و از اعضای فعال اتحادیه ی آزاد کارگران ایران ، از کار اخراج شد .
۲ ) در پی تعطیلی شرکت تخصصی صنعت تهران ، تمامی ۷۰ کارگر آن با وجود مطالبات معوقه، کار خود را از دست دادند .
۳ ) منصور اسالو ، به رغم اعلام نظر پزشکان بیمارستان لبافی نژاد در مورد لزوم مراقبت از او در بهداری زندان ، به بند ۳۵۰ زندان اوین انتقال داده شد و پس از مدتی به زندانی درکرج منتقل شد .
۴ ) کارگران شرکت ایران خودرو ، پیرو پیگیری مطالبات صنفی خود ، دست به اعتصاب غذا زدند . مدیریت حراست این گروه صنعتی ، با صدور اطلاعیه ای دست اندرکاران این اعتصابها را به گروهکهای ضد انقلاب منسوب کرد و نسبت به ادامه ی اعتصاب هشدار داد.
۵ ) کارگران کارخانه ی لاستیک البرزدر اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهایشان ، اعتصاب کردند.
۶ ) کارگران کارخانه ی نساجی کردستان دراعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود راه پیمایی کردند.
۷ ) کارگران سد ( شهریار ) میانه به علت پرداخت نشدن بیش از ۴ ماه حقوق خود ، اعتصاب کردند .
۸ ) جمع زیادی از کارگران نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم تحقق وعده های مسئولان شرکت در پرداخت مانده ی مطالبات خود ، اعتراض کردند .
۹ ) کارگران مجتمع سماء سنندج ، به مدت ۵ ماه حقوق و مزایای معوقه ی خود را دریافت نکردند.
۱۰ ) حقوق ماهانه ی کارگران شرکت مهلران ، ۷ ماه است که پرداخت نشده است.
۱۱ ) سندیکای کارگران شرکت واحد ، برنده ی جایزه ی سال ۲۰۰۸ رز نقره ای همبستگی اروپا شد.
خاتمه
کانون مدافعان حقوق بشر ” با اعلام مجدد ایمان خود به حقوق بنیادین بشر ، حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و تساوی حقوق میان زن و مرد ” و اعلام همیشگی تأسف عمیق خود در مورد استمرار سیاستها و رویکردهای غیر خردمندانه ای که حاصلی جز فرصت سوزی و حسرت عمومی به بار نیاورده است ، مجموعه ی قانونگذاران ، مجریان و ناظران بر حسن اجرای قوانین را به انجام بایسته ی تکالیف قانونی خود طبق قانون اساسی و اسناد لازم الاجرای حقوق بشری فرامی خواند و یاد آور می شود که منافع ملی و پیشرفت کشور در گرو اجرای قوانین و رعایت حقوق و آزادیهای بنیادین افراد است ؛ تضمین دوام قدرت نه در بی توجهی به خواسته های ملت و سرکوب و خشونت نسبت به آنان ، که در تأمین مطالبات واقعی مردم و جلب رضایت همگانی نهفته است .
کانون مدافعان حقوق بشر ، مجموعه ی حاکمیت را به درک واقع بینانه ی تحولات جامعه ی ایران ، تجدید نظر در سیاستهای ناکارآمد اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، خودداری از تجاوز به حقوق و آزادیهای شخصی و عمومی ، پرهیز از امنیتی کردن فضای عمل مدنی و سیاسی ، هوشمندی در قبال مخاطرات فراروی کشور و اتخاذ سیاست خارجی عاقلانه ، تشنج زدا و حساس نسبت به آبرومندی شخصیت ملت و دولت ایران دعوت می کند.
با آرزوی ظهور دنیایی که در آن ، آزادی در بیان و عقیده و رهایی از ترس و فقر ، نه بالاترین آمال بشر ، که واقعیت زندگی او باشد.

کانون مدافعان حقوق بشر
۲۰/۸/۱۳۸۷

Sonntag, 26. Oktober 2008

آمارهای رو به افزایش قتل و خشونت نشان دهنده فاجعه ای انسانی

آمارهای رو به افزایش قتل و خشونت نشان دهنده فاجعه ای انسانی
طلعت تقی نیا - مدرسه فمینیستی
بررسی خشونت های موجود در جامعه نشان می دهد که با افزایش مقررات سختگیرانه، خشونت همچنان رو به گسترش است. آمارهای رو به افزایش قتل و خشونت نشان دهنده فاجعه ای انسانی در جامعه ماست که متاسفانه جدی گرفته نمی شود.
نرخ اعتیاد در ایران از نرخ زاد و ولد بیشتر است
همزمان با اعلام کاهش وقوع انواع جرایم خشن و سرقت ها در پنج ماه نخست سال، آمار قتل با رشد دو درصدى روبه رو بوده است. سردار حسین ذوالفقاری جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور با اعلام این مطلب افزود: ۴۸ درصد قتل ها در استان هاى تهران، فارس، خوزستان، سیستان و بلوچستان، اصفهان و شهر تهران رخ داده که ۵۰ درصد این جرایم بدون قصد قبلى و در جریان درگیرى ها رخ داده است.به گفته وى در حالى که قتل با انگیزه هاى سرقت و مسائل ناموسى امسال کاهش قابل قبولى یافته اما آمار قتل هاى خانوادگى افزایش نشان مى دهد. از سویی دیگر جانشین فرمانده نیروى انتظامی گفت: کارکنان دولت آموزش پیشگیرى از جرم را فرامى گیرند. (۲۰ / ۶ / ۸۷) سردارحسین ذوالفقارى جانشین فرمانده نیروی انتظامی چگونگی این آموزش را شرح نداد.
نابرابری‌های اجتماعی ،فقر ، نبود قوانین مناسب ، مناسبات نادرست حاکم بر خانواده ها و جامعه و گسترش بی هنجاری های اخلاقی علت اصلی بروز خشونت،جرم،انحراف‌ها وآسیب‌های اجتماعی هستند،نخستین قدم برای کم کردن این آسیب ها، بازنگری در روال های قانونی است. امروزه نرخ اعتیاد در ایران از نرخ زاد و ولد بیشتر است. اعتیاد، مهاجرت به شهرها، طلاق، فحشا و بزهکاری همه وهمه نشان ‌دهنده این هستند که مسئولان و دولتمردان توجه کافی به مشکلات جامعه نداشته اند. زمان آن رسیده که به باز نگری در سیاست های خود بپردازند و در اقدامات خود تجدید نظر کنند.
دراین گزارش ها سعی شده است که حوادثی که بیشتراتفاق افتاده بر اساس میزان وقوع آورده شود .
زنان و سرقت
۹ / ۶ /۷۸ - سرقت هاى سریالى طلاى کودکان در زاهدان با کشف ده ها میلیون تومان طلا در خانه زوج سارق فاش شد. با وقوع چندین فقره سرقت طلاجات کودکان در زاهدان که نگرانى شدید خانواده ها را به دنبال داشت، به دلیل سن کم کودکان امکان چهره نگارى از دزدان نبود، کارآگاهان به زوج جوانى که داراى سابقه سرقت بودند، مشکوک شده و با شناسایى محل سکونت آنها.پس از دستگیرى این زوج مقدار زیادى طلاى کودکان به ارزش ده ها میلیون تومان در خانه آنها کشف شد.دزدان پس از انتقال به اداره آگاهى به ۵۰ فقره سرقت طلاى کودکان اعتراف کردند.
۹ / ۶ /۷۸ - زن سارق و دو همدست مرد او به یکى از جواهرفروشى هاى معروف در خیابان میرداماد رفتند و یکى ازسارقان وانمود مى کرد، مترجم است به مرد جواهرفروش گفت: «این خانم از اشراف زادگان هندى هستند که مدتى براى گردش به ایران آمده است و هم اکنون هم قصد خرید یک انگشتر برلیان گران قیمت را دارد.»مرد جواهرفروش گران ترین انگشترهاى خود را روى پیشخوان گذاشت. از او خواستند سنگهاى قیمتى اش را به آنها نشان دهد. همان موقع و در فرصتى مناسب یک برلیان باارزش را برداشته جواهرفروشى را ترک کردند. مرد جواهرفروش که متوجه موضوع شده بود، با داد و فریادهاى خود از همسایه ها کمک خواست. بدین ترتیب زن به دام افتاد اما دیگر همدستانش از فرصت استفاده کرده و به مکان نامعلومى گریختند.
۱۷/۶ /۷۸ - زنى به نام مژگان - ۲۰ ساله -با هم دستی مرد ۴۰ ساله اى با اعلام شکایت همسر سابقش مبنی بر این که عکس های او را چاپ و تکثیر می کردند و بدین وسیله می خواستند از او اخاذى کنند، دستگیر شدند . با توجه به این که احتمال مى رود متهم و همدستش با این نقشه از مردان دیگرى نیز اخاذى کرده باشند تحقیق از آنها ادامه دارد.
۲۰ / ۶ / ۸۷- دو دختر نوجوان سوار بر خودروى پژوى سرقتى دستگیر شدند. «شیما» - راننده ۱۷ ساله - در بازجویى هاى بعدى مدعى شد که خودرو متعلق به پسرى به نام «اردشیر» است که چند ماه قبل با هم آشنا شده اند. شیماگفت : «دیشب همراه دوستم «نسرین» و اردشیر براى گردش بیرون آمدیم اما وقتى اردشیر براى انجام کارى از ماشین پیاده شد من پشت فرمان نشسته و فرار کردم و پلاک خودرو را تغییر دادم. منظور خاصى هم نداشتم فقط مى خواستم اردشیر را اذیت کنم.» مأموران از دختران نوجوان یک کارت عابر بانک متعلق به فردى ناشناس را نیز کشف کردند.
۱۳ / ۷ /۷۸ - مردی پس از تماس تلفنى با مأموران کلانترى ۱۲۰ سیدخندان گفت: «من یک کارخانه دار هستم که از چند سال قبل باسفر همسر و فرزندانم به خارج از کشور، تنها زندگى مى کنم.در خیابان با دختر جوانى آشنا شدم. اوخود را «لیلا» و کارمند یک شرکت هواپیمایى معرفى کرد. چون قصد سفر به خارج از کشور داشتم از «لیلا» خواستم برایم بلیت تهیه کند. امروز براى تحویل بلیت به خانه ام آمد. اما دقایقى بعد دو مرد را در خانه دیدم.آنها مرا بشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. پس از بستن دست و پایم لوازم با ارزش خانه و خودرویم را دزدیده و بلافاصله فرار کردند. از «لیلا» و همدستانش چهره نگارى شد. مشخص شد، لیلا و چهار عضو خانواده اش سابقه دارند و در سال ۸۳ آزاد شدند. رسیدگى به سایر پرونده هاى اتهامى «لیلا» و همدستانش در محاکم قضایى همچنان ادامه دارد.
۲۰ / ۷ / ۷۸ - «رؤیا» - یکى از کارمندان شرکت هواپیمائی - که مسئول رایانه واحد پرداخت حقوق بازنشستگان است هر ماه ۱۸ میلیون تومان به حساب دو نفر شوهر و برادرشوهرش واریز مى کرد . رویا انگیزه اختلاس از شرکت را چشم و هم چشمى با دوستان و اعضاى خانواده شوهرش اعلام کرد و گفت: چون خانواده و آشنایان و اقوام همسرش همگى پولدار هستند و در خارج از کشور زندگى مى کنند، در نتیجه تصمیم گرفتم زندگى ما نیز مانند آنها شود. بنابراین در مدت دو سال حدود سه میلیارد ریال از حساب شرکت برداشت کردم .
۲۵ / ۷ /۷۸ - مرد جوانى که خود را راننده آژانس معرفى مى کرد با مراجعه به شعبه هشتم بازپرسى دادسراى جنایى تهران از سرقت مسلحانه خودرویش خبر داد و گفت: «حدود یک ماه قبل یکى از مشتریان آژانس تماس گرفت و ماشین خواست. وقتى به آنجا رفتم خانم جوانى سوار شد. و پس از گرفتن شماره تلفن همراهم، قرار شد ازآن به بعد به عنوان راننده کارهایش را انجام دهم. در مدت کوتاهى متوجه شدم او از سرکردگان شبکه بزرگ قاچاق مواد روانگردان است و براى توزیع مواد به نقاط مختلف شهر مى رود. پس از گذشت چند هفته یک روز «سودابه» از من خواست تا ماشین را به او قرض دهم من نیز قبول کردم اما با گذشت بیش از یک هفته وقتى خبرى از «سودابه» و ماشینم نشد به پاتوق اصلى اش در شمال تهران رفتم. اما وقتى وارد خانه شدم سه مرد مسلح به طرفم حمله ور شده و پس از بستن دست و پایم پول و مدارکم را دزدیده و مرا بیرون انداختند.» سه مرد در بازجویى انگیزه خود را انتقام جویى بعلت ارتباط راننده با سودابه عنوان کردند.
۲۴ / ۷ / ۷۸ - دختری که نقشه سرقت جواهرات و اشیاى قدیمى خانه شان را طراحى و اجرا کرده بود، از سوى پلیس به دام افتاد .هنگامه در بازجویى ها درباره علت فرار و سرقت از خانه مادرش گفت: وقتى مادرم با ازدواج من و آرش مخالفت کرد، بشدت عصبانى و ناراحت شدم. بعد هم به تحریک آرش از خانه فرار کردم. چند روز بعد هم آرش پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات مادرم را داد.. وقتى مادرم از خانه بیرون رفت، با آرش که لباس دخترانه به تن کرده بود، وارد آپارتمان شدیم تا همسایه ها به ما شک نکنند. پس از سرقت نیز فرار کردیم .
همسر کشی(قتل همسران دوم و صیغه ای)
۲ /۶/۸۷ - مأموران کلانترى( ۱۲۱ )سلیمانیه پس از گشودن در چمدانی در بزرگراه محلاتی با جسد زن جوانى مواجه شدند. چند روز بعد مرد میانسالى با مراجعه به اداره پلیس آگاهى تهران از ناپدید شدن همسر دومش خبر داد . کارآگاهان در نزدیکى خانه مقتول در یک فروشگاه چمدان نمونه مشابهى از چمدانى که جسد مقتول در آن جاسازى شده بود را در مغازه دیدند. مرد میانسال راز قتل «هانیه» را فاش کرد: چند ماه قبل با «هانیه» آشنا شدم. وقتى فهمیدم مطلقه است او را به عقد موقت خود درآوردم. در این مدت نیز به خانه اش رفت و آمد داشتم تا این که کم کم دریافتم او روابط مشکوکى دارد. سرانجام نیز سر همین موضوع با او درگیر شده و با تکه پارچه اى خفه اش کردم. در فرصتى مناسب چمدان را زیر پلى در بزرگراه شهید محلاتى رها کردم.
۱۴ / ۶ / ۷۸ - قدیمى ترین مرد زندانى که به اتهام قتل همسر دومش سال ها قبل به قصاص محکوم شده پس از گذشت ۲۳ سال همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برد. صفرعلى ـ ۷۰ ساله ـ فروردین ۶۴ در پى مشاجره خانوادگى ناخواسته همسرش را که به تازگى زایمان کرده بود از پا درآورد. اما چند ماه پس از تأیید حکم قصاص، از آنجا که اولیاى دم قادر به پرداخت تفاضل دیه براى اجراى حکم نبودندو حاضر به گذشت نیز نشدند، پیرمرد در زندان ماند. «صفرعلى» که بشدت پیر شده از ۲۳سال قبل در زندان قزل حصار به سر مى برد. صفرعلى با تقاضاى عفو و بخشش خواستار آزادى خود شد.
۱۴/ ۶ /۷۸ - مرد جوانى به نام «ابراهیم» پس از قتل همسرش در یکى از محله هاى شهریار با پلیس تماس گرفت و آنها را در جریان جنایت خانوادگى قرار داد. ابراهیم گفت : من خواب آلود بودم، توجهى به سؤالات مرضیه نداشتم. اما او دست بردار نبود و وقتى بى توجهى مرا دید، به ناسزاگویى پرداخت تا این که اعصابم به هم ریخت و با ناراحتى و عصبانیت بیدار شدم. همان موقع چند لگد به پهلوى همسرم زدم و با او درگیر شدم. با مشت ضربه اى به سرش کوبیدم. وقتى بى حال روى زمین افتاد، روسرى را دور گردنش پیچیدم واو را خفه کردم. مرضیه ۲۱ ساله دو فرزند خردسال یک و دوساله داشت که به قتل رسید.
۱۷ / ۶ / ۷۸ - مهدى - ۳۰ ساله - همسر ۲۵ ساله اش - الهام - و پسر دوساله اش - عرشیا- را در خانه شان واقع در حوالى خیابان قزوین به قتل رساند و پس از آن به دبى و از آنجا به مالزى گریخت تا به یکى از کشورهاى اروپایى برود. اما چند روز بعد به خاطر عذاب وجدان به کشور بازگشت. مهدی انگیزه خود را اختلاف با الهام میداند و گفت : او دخترى پرتوقع بود به همین خاطر سر هر موضوعى بهانه جویى مى کرد و ایراد مى گرفت. دائم مرا میان فامیل و غریبه تحقیر مى کرد. میدانستم پسرم بدون پدر و مادر آینده مبهمى خواهد داشت بنابراین او را هم خفه کردم .
۱۸/ ۶ / ۷۸ _ «خانعلى» متهم است در تیر ماه ۸۳ ۱۳ همسرش «کبرى» را در خانه شان واقع در منطقه فرحزاد به قتل رسانده است. یکى از دختران مقتول درباره اختلاف پدر و مادرش گفت: «مادرم زنى زحمتکش و نجیب بود. او به خاطر زحمت و سختى زیاد پیر و شکسته به نظر مى رسید. او مادرمان را تحت فشار قرار داده بود تا اموالش را به وى واگذار کند» .دودختر خواستار قصاص پدرشان از قاضی شدند .
۲۸ / ۶ /۷۸ - مامورین پلیس باخبرشدند زنی به اسم لاله ۳۱ ساله خودکشى کرده است. مأموران همسرش را به بازجویى فراخواندند. او به پلیس گفت: من و همسرم از مدت ها قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم. لاله در این مدت چند بار تهدید به خودکشى کرده بود . روز حادثه به خاطر اختلاف هاى قدیمى با همسرم درگیر شدم. به خاطر عصبانیت شدید کنترلى بر رفتارم نداشتم. همان موقع کاردى از آشپزخانه برداشتم و ضربه اى به گردنش زدم. پس از مرگ لاله، به دلیل این که او سابقه خودکشى داشت با صحنه سازى سعى کردم ماجراى قتل را خودکشى نشان دهم که نشد!
۳ / ۷ / ۷۸ - مردى با مراجعه به کلانترى (۱۶۴) قائم، از گم شدن ناگهانى همسرش - طاهره- خبر داده است. همسر طاهره به مأموران گفت: من و همسرم چند ماه قبل به دلیل اختلاف هاى خانوادگى از هم جدا شدیم اما به خاطر تنها دخترمان تصمیم به رجوع گرفتیم و طاهره دوباره به خانه برگشت. چند روز پیش طاهره از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. جسد طاهره ۴۵ ساله در یک خودرو پرایددر گیشا پیدا شد .
قتل های ناموسی ، خواهر کشی
۴ / ۶ / ۷۸ - پدری در سال ۸۱ در کلانترى ۱۰۸ نواب به مأموران گفت: دخترم «بهواژ» از چند روز قبل ناپدید شده است. از آنجا که او با برادر ناتنى اش - «توماژ» - به شدت اختلاف داشت احتمال مى دهم پسرم از سرنوشت خواهرش مطلع باشد. «توماژ» دستگیر و در بازجویى گفت: «من به خواهرم علاقه زیادى داشتم اما وقتى فهمیدم با مرد جوانى آشنا شده و مى خواهد با او ازدواج کند و به همراه آن مرد به خارج برود نگران شدم و به شدت مخالفت کردم. شب حادثه هم در خانه تنها بودیم که بین ما درگیرى در گرفت ، دقایقى بعد هم متوجه مرگش شدم. در حالى که ترسیده بودم ناچار جسد را در چمدانى گذاشته و آن را به بیابان هاى اطراف ساوه برده و درون یک قنات انداختم. پدر مقتول پس از ۶ سال از قصاص و مجازات پسرش چشم پوشى کرد.
۹ / ۶ / ۷۸ - مردى که به اشتباه فرد دیگرى را به جاى مزاحم خواهرش به قتل رسانده بود، با رضایت اولیاى دم دوباره به زندگى بازگشت. آذر سال ۸۵ مرد ۵۱ ساله اى به نام «ضرغام» مقابل خانه اش در خیابان بلورسازى تهران با ضربه هاى کارد مهدی به قتل می رسد مهدی علت قتل را مزاحمت هاى مردى براى خواهر کوچکش دانست و گفت: خانه مرد مزاحم کنار نانوایى بود وقتى به در خانه مورد نظر مراجعه کردم همین که مرد میانسالى در را باز کرد بدون مقدمه، با چاقو چند ضربه زده و از محل فرار کردم .
۴ / ۷ /۸۷ - سمیه - ۲۵ ساله - در بازجویى گفت: چند سال قبل محسن - مقتول - به خواستگارى ام آمد اما به او جواب منفى دادم با این حال دست بردار نبود. به همین دلیل وقتى با مرد دیگرى ازدواج کردم او همچنان به مزاحمت هایش ادامه داد. تا این که برادرم به موضوع پى برد و از من خواست با محسن قرار ملاقاتى بگذارم تا با هم صحبت کنند. حال آن که نمى دانستم این حادثه تلخ رقم مى خورد. وقتى به محل قرار رسیدیم برادرم با او درگیر شد و با کاردى که همراه داشت محسن را زد. دختر جوان، به اتهام معاونت در قتل بازداشت شد و تلاش براى دستگیرى متهم اصلى ادامه دارد.
۱۴ / ۷ / ۷۸ - پسر معتاد با اطلاع از رابطه پنهانى خواهر خود، پس از انتقال به اداره آگاهى با صراحت اعتراف کرد دوستانش را به قتل رسانده وگوش آن ها را بریده و اجساد آنها را در بیابان هاى اطراف رها کرده است. کامران اظهار داشت چند روز قبل از طریق مادرم متوجه شدم سه تن از دوستانم که براى مصرف مواد مخدر به خانه ما رفت و آمد داشتند خواهرم را پس از فریب تحت آزار و اذیت قرار داده اند. به همین جهت آن ها. به بیابان کشاندم و به قتل رساندم.
۲۱ / ۷ /۷۸ - مرد بدگمان با طرح نقشه مرد همسایه را کشت . فاطمه - ۲۶ ساله همسر این مردگفت: مقتول چند بار به صورت تلفنى مزاحمم شد. با تذکرهایى که به او دادم، تماس هایش قطع شد. شوهرم مرد بداخلاقى است همیشه کتکم مى زد ، من با اطلاع از ارتباط پنهانى او بازن دیگری تصمیم به طلاق داشتم. ولى شوهرم وقتی که اصرار مرا براى طلاق مى دید، فکر مى کرد پاى شخص دیگرى در میان است. در حالى که انگیزه من براى جدایى رفتارهاى خطرناک شوهرم بود.
۲۸ / ۷ / ۷۸ - مادری شکایت کرد :«پسر ۲۸ ساله ام دو روز قبل براى خرید سیم کارت تلفن همراه از خانه خارج شد و هنور یر نگشته است پسر گمشده روز حادثه یک سیم کارت تلفن همراه اعتبارى در قرچک خریدارى کرده بود. با بررسى پرینت مکالمات وى مشخص شد با زنى به نام «سبیحه» تماس گرفته است. این زن به همراه همسرش به اداره آگاهى منتقل شدند.شوهر در بازجویى هاى اعتراف کرد: «منصور» که از دوستانم بود به تصور این که تا چند ماه دیگر مى میرم، به همسرم ابراز علاقه کرد. بعد هم در کمال ناجوانمردى از من خواست همسرم را طلاق دهم تا آنها ازدواج کنند. از همسرم خواستم تا او را به خانه دعوت کند. «منصور» که فکر مى کرد به مسافرت رفته ام با خیال آسوده به خانه آمد. من و برادر همسرم نیز انتظارش را مى کشیدیم. وقتى «منصور» وارد خانه شد، با چوب به جانش افتاده وقتى از مرگش مطمئن شدیم، جسد را در اتاق پذیرایى دفن کردیم. متهمان با پذیرفتن اتهاماتشان، موضوع را دفاع از ناموس دانستند.
و اما مسئولین چه می گویند ؟
سرهنگ مصطفى رجبى، معاون مبارزه با جرایم جنایى پلیس آگاهى کشور گفت: در حالى که وقوع قتل با سلاح هاى گرم و سرد کاهش نسبى نشان مى دهد، اما متأسفانه رتبه اول در انگیزه انجام قتل، همچنان مربوط به اختلاف هاى خانوادگى است. در این زمینه نیز بیش از ۳۰ درصد قتل ها از سوى آشنایان و بستگان نزدیک قربانیان رخ داده است. وى عامل اصلى وقوع قتل هاى خانوادگى را ناهنجارى هاى اخلاقى، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلى و کم توجهى به اعتقادات و فرهنگ اصیل خواند و افزود: بسیارى از مجرمان که داراى سوابق کیفرى متعدد هستند، در پى خروج از زندان دوباره در چرخه تکرار جرم قرار مى گیرند که باید در این زمینه چاره جدى اتخاذ کرد.( ۱۴ / ۶ / ۷۸ )
کودک آزاری ، پدر کشی ، دیگر کشی ثمرات اعتیاد
۱۷ / ۷ / ۷۸ - پدر معتاد ی در اقدامى جنون آمیز پسر ۴ ساله اش را به قتل رساند. اسماعیل - ۳۶ ساله - پس از قتل فجیع پسر خردسالش، خودزنى کرد. همسر اسماعیل به مأموران کلانترى ۱۵۸ کیانشهر که در محل حادثه حاضر شدند گفت : شوهرم معتاد و بیکار بود. با داشتن سه فرزند - دو پسر و یک دختر - مشکلات فراوانى در زندگى داشتیم، ناچار براى تأمین مخارج زندگى تصمیم به کار گرفتم و در یک مغازه نزدیک خانه مان مشغول کار شدم. به دلیل این که شوهرم سابقه بیمارى روانى هم داشت سعى مى کردم بچه ها را نیز با او زیاد تنها نگذارم. امروز هم وقتى پسر و دخترم به مدرسه رفتند على اکبر را خواباندم و خودم به سر کار رفتم که این اتفاق افتاد.
۱۸ / ۷ /۷۸ - پلیس آگاهى شهرستان «کبودراهنگ» همدان در جریان قتل یک زن تنها در یکى از روستاهاى این شهر قرار گرفت.. در نخستین تحقیقات مشخص شد «ماه جبین» - ۸۰ ساله - خفه شده است. عامل جنایت نیمه شب پس از ورود به خانه، پیرزن تنها را با چادر خفه کرده و ۲۰ هزار تومان پول و کوپن هایش را سرقت کرده و متوارى شده است. مأموران از سرقت هاى مشابه چند خانه و احشام همان روستا و روستاهاى اطراف باخبر شدند. دومین جنایت در این روستا این بار مرد ۸۴ ساله اى قربانى سرقت مرگبار شبانه شده بود. سومین قربانى دو روز پس از قتل مرد تنها نیز زن ۷۴ ساله اى به نام «جواهر» بود.
جنایتکار روستا سومین قربانى اش را نیز مانند نخستین قربانى با چادر خفه کرده و پس از سرقت پول و کوپن هایش از محل فرار کرده بود. مأموران که احتمال وقوع چهارمین قتل در روستا را دور از ذهن نمى دانستند، آنجا را به دقت تحت کنترل نامحسوس قرار دادند. «على اصغر» - ۲۴ ساله - در حال خارج شدن از خانه همسایه دیده شد. او وسایلى به همراه داشت که احتمال داده می شد، آنها را سرقت کرده باشد. «على اصغر» نوه معتاد یکی از قربانیان پس از دستگیرِی گفت: از مدتى قبل به ماده مخدر «کراک» اعتیاد پیدا کرده بودم. بنابراین براى تهیه پول مواد مجبور به سرقت از اهالى شدم.. پس از کشتن مادر بزرگم ، کشتن افراد برایم راحت تر شده بود.
۱۸ / ۷ /۷۸ - مرد معتادهنگام سرقت از خانه اى زن صاحبخانه را به قتل رساند. مأموران کلانترى ۱۲۸ با حضور در محل حادثه در یکی از محله های شرق تهران دریافتند زن ۷۵ ساله ای به نام فرح پس از درگیرى، با ضربه هاى کارد به قتل رسیده و جسدش در انبارى حیاط رها شده است. درطبقه دوم محل جنایت خانواده اى زندگى مى کنند که پسر ۳۱ ساله معتادى دارند. پسر پس از دستگیری گفت: بشدت پشیمانم اما افسوس که اعتیاد بلاى جانم شده بود و براى تأمین پول مواد، ناچار تصمیم به دزدى گرفتم. باور کنید قصد کشتن پیرزن همسایه را نداشتم اما او با چوب مرا زد و ناخواسته با هم درگیر شدیم.
۲۰ / ۷ / ۷۸ - مرد معتاد وقتى نتوانست ارثیه اش را از پدرش بگیرد، نقشه قتل او را طراحى و اجرا کرد. مرد سالمندى با مراجعه به شعبه دوم دادیارى دادسراى ناحیه ۱۸ تهران از پسرش به اتهام اقدام به قتل شکایت کرد. وى گفت: پسرم از چند سال قبل معتاد به مواد مخدر «کراک» است. او چندى قبل به خاطر اعتیاد شدیدش یک پاى خود را از دست داد. الان هم با پاى مصنوعى حرکت مى کند. به دلیل بیکارى اش، مدتى به بهانه هاى مختلف از من پول مى گرفت و مواد مخدر مى خرید. متوجه شدم وسایل خانه را پس از سرقت مى فروشد. سراغم آمد و خواست سهم ارثیه اش را بدهم او را از خانه بیرون انداختم. همان شب با ریختن سم در غذایم نقشه قتلم را اجرا کرد اما همسرم متوجه شد و مرا به بیمارستان رساند
۲۱ / ۷/۸۷ - زن سالخورده اىاز پسرش به خاطر اعمال خشونت علیه فرزندانش شکایت کرد . پسرم حدود ۷ سال پیش ازدواج کرد اوایل، زندگى خوبى داشتند تا این که پسرم معتاد شد.همین مسئله هم به اختلاف هاى آنها بشدت دامن مى زد و سرانجام چند ماه قبل عروسم که به ستوه آمده بود، دختر شش ساله و پسر چهارساله اش را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. از آن موقع پسرم براى این که پسرش شیطنت نکند، به او مرتب تریاک مى دهد تا همیشه آرام و بى صدا باشد. بارها نیز نوه ام را از زیر مشت و لگدهاى پدر معتادش نجات داده ام، اما براى این که پسر کوچولو از آزار و اذیت هاى پدرش در امان باشد، او را به خانه یکى از آشنایان بردم. حالا دیگر توانم بریده و نمى توانم از پیمان نگهدارى کنم.
۲۸ / ۷ / ۷۸ - زنى پیکر نیمه جان پسربچه اش را به اورژانس بیمارستانى در مرکز تهران رساند. آثار کبودى و شکنجه روى گردن و بدن کودک مشهود بود،.مادر «همایون» به مأموران گفت: شوهرم سابقه دار و معتاد است. پدر«همایون» به شعبه هفتم دادیارى دادسراى ناحیه تهران احضار شدو منکر هرگونه جرمى شد و گفت افراد نظافت چی که به ساختمانشان رفت وآمد داشتند، بچه را مورد آزار و اذیت قرار داده اند. اما آخرین نتیجه معاینات کارشناسان پزشکى قانونى نشان داد که زخم هاى کهنه و آثار شکنجه روى بدن «همایون» کوچولو مربوط به ماه ها قبل و بر اثر سوزاندن بدنش با سیگار ایجاد شده است. این پسربچه هم اکنون در شوک ناشى از خفگى و ضرب و شتم هاى پدرش به سر مى برد. او اغلب اوقات خواب است. زمان بیدارى هم به یک جا خیره مى شود و نمى تواند حرف بزند. تاکنون دوبار در خواب حالش بد شده و گفته مى شود دچار سکته قلبى شده است.
فرزند کشی
۴ / ۶ / ۷۸ - نیمه هاى شب صداى فریادهاى دلخراش پسر ۷ ساله اى به نام «پارسا» ساکنان میدان نیلوفر تهران را به خیابان کشاند. مادربزرگ پس از شکستن قفل در وارد اتاق شد با صحنه دلخراشی روبروشد دخترش نازیلا درحالى که کاردى خون آلود در دستش داشت پسر کوچولویش را از پا درآورده بود. مادر برزگ سعی کردنوه اش نجات دهد، اما خود او نیز با ضربه هاى کارد مجروح شد. نازیلا چند سال قبل از همسرش طلاق گرفته و با تنها پسرش زندگى مى کرد.
۱۶ / ۶ /۷۸ - ناپدرى وقتى فهمید فرزند خوانده اش نمره قبولى نگرفته است او را به باد کتک گرفت و مادر و پسررا در زیرزمین خانه به مدت ۱۲ روز به اسارت گرفت. مادر و پسر در فرصتى مناسب گریختند و زن پیکر نیمه جان پسر نوجوان را که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد به یکى از بیمارستان ها منتقل کرد. وضعیت عمومى«هرمز» حکایت ازشکنجه جسمى شدید داشت.نا پدری«هادى» جوانى سخت گیر و تندخو است که با پسر کوچک فقط ۹ سال اختلاف سنى دارد و همسرموقت مادر هرمز است.
۲۱ / ۶ / ۷۸ - اختلاف هاى پدر و مادرحادثه آفرید.احمد جزئیات قتل دو فرزندش را فاش کرد. وی گفت: از چندى قبل با همسرم اختلاف و درگیرى داشتیم. هر روز هم اختلاف هاى ما شدت مى گرفت تا این که روز حادثه پس از درگیرى با او و براى انتقام تصمیم به قتل فرزندانم گرفتم.بنابراین بچه ها را به بهانه گردش به بیابان هاى اطراف شهر برده و هر دو را کشتم. اما پس از قتل دچار عذاب وجدان شده و خودم را از بالاى کوه پائین انداختم که متأسفانه زنده ماندم.
۳۰ / ۷ / ۷۸ - «محمد»- ۱۲ ساله- و «عرفان» -۴ ساله- بازیگوشى مى کردند. شو هر «زهرا» سه ماه پیش به اتهام نگهدارى مقدارى مواد مخدر دستگیر و پس از محاکمه به شش ماه زندان محکوم شده بود. او در غیاب شوهر بشدت تنها شده و بامشکلات مختلف مواجه بود. بچه ها دائم بهانه پدرشان را مى گرفتند. پسر بزرگترش ناسازگار و پرخاشگرتر شده بود. به گفته زهرا روز حادثه بچه ها به شدت در حال دعوا بودند. او که از مشاجرات فرزندانش به ستوه آمده بود، در یک لحظه براى آرام کردن بچه ها، ناخواسته چاقوى آشپزخانه را- به جاى قاشق- به طرف بچه ها پرتاب کرد چاقوى تیز و باریک در قلب عرفان ۴ ساله نشست و باعث مرگش شد. دادسراى عمومى و انقلاب قم دستور بازداشت مادر را صادر کرد.
تجاوز
۳۱ / ۶ / - ـ مرد ی که به اتهام آدم ربایى هاى سریالى و آزار و اذیت نوعروس کرجى تحت تعقیب بود، پس از یک سال فرار، به دام افتاد.سه مرد دیگر نیز به اتهام آدم ربایى و اخاذى از او شکایت کردند.در حالى که امیر منکر اتهاماتش بود، نوعروس ۲۰ ساله اى از امیر به اتهام آدم ربایى و آزار و اذیت شکایت کرد و به مأموران گفت: حدود یک ماه قبل در کرج منتظر تاکسى بودم که یک خودروى پژو مقابلم توقف کرد، سوار شدم. پس از طى مسافتى راننده ناگهان تغییر مسیر داد و با تهدید کارد مرا به خانه اى در شاهین ویلا برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. شرور شیطان صفت همچنین از صحنه آزارم فیلمبردارى کرد و با تهدید گفت: اگر شکایت کنم فیلم را در شهر پخش مى کند.
۲ / ۷ / ۸۷ - کارشناسان پزشکى قانونى، روانشناسان و روانپزشکان نیز پس از ساعت ها گفت وگو با امید” عامل قتل هاى سریالى زنان کرجى” در گزارش خود اعلام کردند: وى با هدف سرقت و آزار و اذیت، زنان را ربوده و به قتل رسانده است. آنها همچنین تأکید کردند «امید» مبتلا به جنون نبوده و در سلامت کامل روحى ـ روانى طعمه هاى خود را انتخاب کرده و به قتل رسانده است. گزارش پرونده.امید- ۲۲ ساله- درسال ۸۶ پس از انتقال به اداره آگاهى لب به اعتراف گشود و به قتل هشت زن در کرج اعتراف کرد. همسرش نیز اعلام کرد، از ماجراى شش قتل آخر امید اطلاع داشته است.
۱۳ / ۷ / ۷۸ - شکارچى زنان جنوب تهران پس از دستگیرى به ربودن و آزار و اذیت ۳۰ زن اعتراف کرد. سال قبل زن میانسالى با مراجعه به کلانترى ۱۷۶ «حسن آباد» با طرح شکایتى به مأموران گفت: براى رفتن به خانه ام در حسن آباد، سوار یک خودروى مسافربر پراید شدم. مرا به منطقه اى خلوت کشاند و با تهدید به مرگ با زور و تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد هم پول و طلاهایم را دزدید و فرار کرد. چند شکایت مشابه دیگر نیز در کلانترى مطرح شد. بررسى پرونده ها نشان مى داد مرد طعمه هاى خود را از میان زنان میانسال شناسایى کرده و پس از انتقال قربانیان به بیابان هاى اطراف تهران با زور و تهدید به آزار و اذیت آنها مى پردازد. پس از ماه ها کمین، شامگاه متهم هنگام زورگیرى از یک زن شناسایى و دستگیر شد. متهم به ربودن و آزار و اذیت ۳۰ زن اعتراف کرده تاکنون تنها شش تن از شاکى ها با مراجعه به کلانترى و شناسایى متهم از او شکایت کرده اند.
۲۱ / ۷ /۷۸ - دو مرد موتوسیکلت سوار هنگام هجوم شبانه به یک زن و فرار از چنگ پلیس، با شلیک ۱۳ گلوله به دام افتادند.مأموران کلانترى (۱۵۲) خانى آباد هنگام گشت در منطقه، صداى فریادهاى زنى را شنیدند که از سوى دو مرد موتوسیکلت سوار مورد هجوم قرار گرفته بود. مردان موتوسیکلت سوار با دیدن زن جوان تنها مى خواستند او را اذیت کنند با دیدن مأموران کیف زن جوان را رها کرده و می خواستند فرار کنند که دستگیر شدند .
۳۰ / ۷ / ۷۸ - پرونده قاتل سریالى زنان ورامین ۳۹ ماه پس از نخستین جنایت، براى محاکمه روی میز قضات شعبه (۷۱) دادگاه کیفرى استان تهران قرار گرفت.دادستان عمومى و انقلاب ورامین، علیرضا داد را به جرم قتل هفت زن، دو مورد آزار و اذیت و سرقت طلاهاى ۱۱ زن مجرم شناخته و براى او کیفرخواست صادر کرده است. علیرضا با دو برادرش در پوشش مسافر زنان را سوار و آن ها را به خارج از شهر کشانده و پس از سرقت جواهرات و اشیا قیمتی آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند .
خواستگار انتقامجو
۳/۶/۸۷- خواستگاری پس از فرار از زندان سه عضو خانواده دختر مورد علاقه اش را کشت. محسن- ۲۲ ساله- چندى قبل وقتى دختر خاله اش به درخواست ازدواج او پاسخ منفى داد، با شلیک گلوله اى وى را از ناحیه پا مجروح کرد.متهم پس از دستگیرى به سه سال زندان محکوم شد. اما او با فرار از زندان نقشه انتقام از خانواده خاله خود را طراحى کرد. بنابراین روز جمعه با یک کلاشینکف به خانه خاله اش در «بنارویه» لارستان رفت و با شلیک چند گلوله مادر، پدر و برادر دختر جوان را کشت و پنج عضو دیگر خانواده را به گروگان گرفت.
۱۳/ ۷ / ۷۸ - رویا با مراجعه به شعبه ششم دادسراى ناحیه پنج تهران - صادقیه - از پسر جوانى به اتهام تهدید به انتشار عکس هاى خصوصى اش در اینترنت شکایت کرد وگفت: دانشجوى سال آخر رشته مهندسى یکى از شهرهاى غرب کشور هستم که چندى قبل در دانشگاه با پسرى به نام «سیاوش» آشنا شدم. در مدت کوتاهى به هم علاقه مند شدیم و او پیشنهاد ازدواج داد، اما با این حال از من خواست براى شناخت هرچه بیشتر تا مدتى دور از چشم خانواده هایمان با هم رفت و آمد داشته باشیم. من هم به خاطر اعتماد بى جا پذیرفتم، اما در مدت کوتاهى متوجه فساد اخلاقى و سوء رفتار سیاوش شدم. به درخواست ازدواجش پاسخ منفى داده و ارتباطم را براى همیشه با وى قطع کردم.اما او مرا به پخش چند قطعه عکس خصوصى ام که به طور امانت در اختیارش گذاشته بودم، تهدید کرد.من هم براى حفظ آبرویم ملتمسانه از او خواستم تا چنین کارى نکند.
جراحی زیبایی حادثه آفرید
۳ / ۷ / ۷۸ - زن ایرانى مقیم امریکا پس از دو عمل جراحى زیبایی همزمان در یکى از بیمارستان هاى خصوصى تهران جان باخت، وکیل خانوادگى منصوره ـ ۴۸ ساله ـ صبح دیروز با مراجعه به شعبه دوم دادسراى ناحیه (۱۹) ـویژه جرایم پزشکى ـ با تسلیم شکایتى از پزشک جراح، متخصص بیهوشى و مسئول فنى بیمارستان، خواستار تعقیب قضایى عاملان حادثه شد. منصوره با پرداخت هزینه چند میلیونى، تحت عمل جراحى قرار گرفت اما پس از جراحى به هوش نیامد و یک ماه بعد هم در بخش مراقبت هاى ویژه- آى سى یو- جان باخت.
۲۷ / ۷ / ۷۸ - متخصص گوش و حلق و بینى به خاطر - سهل انگارى در جراحى و نقص عضو سه بیمارش مقصر شناخته شد.دختر دانشجویی که گوش چپش پس از جراحى ناشنوا شد، زن ۳۵ ساله اى که براى جراحى زیبایى بینى با پرداخت دو میلیون تومان می خواست بینى اش را جراحى پلاستیک کند. اما پس از عمل به دلیل بروز مشکلات شدید ظاهرى و تنفسى مجبور شددو بار دیگر نیز خودرا به تیغ جراحان بسپارد. کارشناسان پس از معاینه زن جوان و بررسى هاى لازم دریافتند که پزشک جراح، غضروف گوش راست زن جوان را به بینى اش پیوند زده و شکل بینى اش را نیز به طور کامل تغییر داده است. سومین شکایت از پزشک مورد نظر، پسر ۲۵ ساله اى است براى رفع گرفتگى بینى و درمان سینوزیت به مطب متخصص گوش و حلق و بینى مراجعه و پس از معاینه دکتر گفت باید جراحى شود. این پسر می گوید: پس از عمل جراحى متوجه شدم که پزشک تیغه میانى بینى ام را برداشته و بدون اطلاعم بینى ام را جراحى زیبایى کرده است. کارشناسان چسبندگى مجراى راست و پرده بینى، انحراف دیواره میانى و انسداد و التهاب کیسه و مجراى اشکى ناشى از جراحى و عمل زیبایى را تأیید کردند.
زن کشی
۳/ ۶/۷۸ - مرد ۳۳ ساله طى چند ماه با ارتکاب چند فقره سرقت از مطب پزشکان دو منشى زن را به قتل رساند. این مرددر ساعت هاى خلوت، به مطب هاى پزشکى مراجعه و پس از قتل منشى مطب ها، پول و طلاهایشان را سرقت مى کرد.: این مرد در باز جویی گفت :وقتى دریافتم مأموران در تعقیبم هستند شیوه خود را تغییر دادم. بنابراین پس از مدتى هنگام کیف قاپى دستگیر و زندانى شدم.براساس این گزارش، وى در زندان به خاطر اعتیاد شدید به زندگى اش پایان داد.
قتل زنان تنها
۳۰ / ۶ /۷۸ - در منطقه «پاداد» اهواز پیرزن ۷۵ ساله اى در خانه اش با ضربه هاى کارد از پا درآمده است. و ی از وضعیت مالى خوبى برخوردار بوده است. مأموران صاحب تلفن همراه را که در محل قتل جا مانده شناسایى کرده و مشخص شد که تلفن متعلق به رفتگر ۳۶ ساله اى است که از حدود چهار سال قبل در آن منطقه کار مى کرد و گاهی برای کمک به خانه پیرزن میرفته است. رئیس پلیس آگاهى خوزستان در پایان ضمن هشدار به شهروندان گفت: بیش از ۹۰ درصد جرایم ناشى از غفلت مردم بوده و بالا رفتن سطح آگاهى شهروندان در پیشگیرى از وقوع جرایم و جنایت ها بى تأثیر نخواهد بود.
۳۱ / ۶ / - زن ثروتمندى که به تنهایى در یک مجتمع مسکونى زندگى مى کرد، به طرز مرموزى به قتل رسید. مأموران کلانترى ۱۲۵ یوسف آباد در جریان قتل پیرزنى در خانه اش قرار گرفتند کیهان- ۷۲ ساله- با اصابت ضربه هاى متعدد جسم سخت به سر و صورتش جان باخته بود و جسد زن حدود ۲۴ ساعت بعد از زمان قتل شناسایی شد. کیهان از ۶ ماه قبل در پى مرگ همسرش تنها در خانه زندگى مى کرد. دختر و پسر آنها نیز سال ها قبل راهى خارج از کشور شده بودند. احتمال قتل از سوى آشناى خانوادگى وجود دارد .
کلاهبرداران رمال
۱۱ / ۶ /۷۸ - باز هم سادگى بیش از حد برخى افراد و اعتقاد به خرافات بى اساس، دست یک شیاد را براى کلاهبردارى باز گذاشت. مرد رمال که با فریب زنان و دختران به بهانه مشکل گشایى، میلیون ها تومان کلاهبردارى کرده بود، به دام افتاد. با شکایت چند زن و دختر در پلیس آگاهى شیراز راز مرد شیاد فاش شد.یکى از دختران در شکایتش گفت: چندى قبل در یکى از پارک ها با مردى به نام «بیژن» آشنا شدم که ادعا مى کرد قدرت جادویى دارد و مى تواند مشکلات مختلف مردم را از این طریق حل کند. براى شکستن هر طلسم یک میلیون تومان دریافت می کرد . تاکنون ده ها زن از مرد کلاهبردار شکایت کرده اند. متهم نیز با صدور قرار وثیقه روانه زندان شده است.
۱۳ /۷ /۷۸ - پیرمرد رمال که با دریافت چند میلیون تومان از یک زن، به او قول داده بود هر چه زودتر محبت زن دوم را از دل شوهرش بیرون ببرد و شوهرش زن دوم خود را ترک کند ویا هوویش را بکشد، با حکم قطعى قضات دادگاه تجدیدنظر به مجازات سنگین محکوم شد.
زن به بازپرس گفت: وقتى دیدم پاى زن جوانى در میان است به توصیه یکى از دوستانم به مرد رمالى مراجعه کردم و مشکل ام را با او در میان گذاشتم. مرد رمال با اجراى نمایش ساختگى با چهره اى برافروخته روى زمین افتاد بعد هم به سختى از جا برخاست و گفت: مشکل شما خیلى پیچیده است و سختى هاى زیادى دارد، بنابراین باید ۴ میلیون تومان دیگر هم بپردازید. من که مسحور رفتار فریبنده مرد فالگیر شده بودم، چند روز بعد تمام پس اندازم را در اختیارش گذاشتم.
۲۲ / ۷ / ۸۷ - خواستگار چند چهره که به اتهام فریب دختران تحت تعقیب پلیس چند استان بود، در کرج به دام افتاد.. این مرد “اشکان ” همچنین مدعى بود، داراى نیروى ویژه اى است که مى تواند بیماران دیردرمان را درمان کند. بدین ترتیب اشکان پس از گرفتن پول همانند فالگیرها روى سربیماران دست مى کشید و پس از دریافت پول، ناپدید می شد.
شوهر کشی(به دلیل ازدواج مجدد )
۱۹ / ۶ / ۷۸ - زن ۲۵ ساله درباره انگیزه قتل شوهرش گفت: سه سال قبل با«طیب» ازدواج کردم زندگى خوبى داشتیم. اما از چند ماه قبل رفتارهاى شوهرم یکباره تغییر کرد. او دیگر هیچ توجهى به من و تنها فرزندمان نداشت. شب ها دیر به خانه مى آمد واگر علت را مى پرسیدم جر و بحث به راه مى انداخت. تا این که متوجه شدم بدون اجازه من دوباره ازدواج کرده است.بنابراین از شدت خشم و ناراحتى تصمیم به انتقام گرفتم.شب حادثه او در خانه خواب بود که با بیل چند ضربه به بدنش زدم. «طیب» نیمه جان روى زمین افتاده بود که با بنزین خانه را آتش زدم.
اقدام به قتل به دلیل انصراف از ازدواج
۴ / ۷ / ۷۸ - دختر جوان وقتى از تصمیم پسر مورد علاقه اش براى ازدواج با دختر دیگرى پى برد، او را با کارد هدف قرار داد. پیکر نیمه جان پسر جوان،به بیمارستانى در جنوب تهران رسانید. «ناهید» ۱۹ ساله با مراجعه به کلانترى خود را معرفى کرد و گفت: یک سال قبل در خیابان با سامان آشنا شدم. او پیشنهاد ازدواج به من داد. در این مدت به تمام حرف هایش گوش کردم اما هر باربرای خواستگارى بهانه می آوردتا اینکه فهمیدم دیگر علاقه اى به من ندارد و می خوا هد با دختر دیگرى ازدواج کند. سامان نیز به دادیار پرونده گفت: مدتى پس از آشنایى متوجه شدم ناهید دخترى نیست که من براى زندگى آینده ام مى خواهم. به همین خاطر تصمیم گرفتم رابطه با او را قطع کنم که این بلا به سرم آمد.قاضى پس از پایان تحقیقات، دختر جوان را به اتهام ضرب و جرح عمدى و رابطه پنهانى و سامان را نیز به اتهام رابطه پنهانى راهى زندان کرد.
پدر کشی
۲۰ / ۶ /۷۸ - نگهبان یک دامدارى: با دو مرد جوان درگیر شدم . در حالى که از داخل صندوق عقب ماشین آنها بوى تعفن مى آمد به موضوع شک کرده و با زور در صندوق عقب را باز کردیم که با جسد مردى روبه رو شدیم. متهمان که برادر هستند در نخستین بازجویى ها با اعتراف به قتل پدرشان اظهار داشتند: «به دلیل اختلاف هاى ریشه دار، پدرمان را سه روز قبل خفه کردیم. امروز هم با تهیه بنزین قصد داشتیم جسدش را آتش بزنیم که نگهبان گاودارى سر رسید و ماجرا فاش شد.»
۲۹ / ۷ / ۷۸ - جواد - ۲۵ ساله - خرداد ۸۶ در حالى که برادرش را عامل اصلى ناکامى هاى شغلى اش مى دانست. پدر، همسر جوان و دختر ۱۵ ساله برادرش (صاحبخانه) را هنگامى که در خواب بودند با ضربه هاى کارد از پا درآورد. پس از انتقال مجروحان حادثه به بیمارستان، مادر و دختر از مرگ نجات یافتند اما پیرمرد جان باخته بود. دختر نوجوان و مادرش به علت شدت ضربه هاى وارده دچار نقص عضو شدند. جواد در شعبه ۷۱ دادگاه کیفرى استان تهران محاکمه و در یک قدمی مرگ قرار دارد.
فرار دختران
۳۰ / ۶ / - دختر نوجوان که به امید زندگى در خانه مجلل پسر موردعلاقه اش همراه او به ترکیه گریخته بود پس از چند ماه به ایران بازگشت و به اتهام فریب در ازدواج از شوهر ش شکایت کرد. آیدا که ۱۵ سال دارد گفت : وقتى با او فرارکردم و به عقدش درآمدم مجبور شدیم غیر قانونى و از راه زمینى به ترکیه برویم. در آنجا زندگى سختى داشتم. ارسلان بیکار و خلافکار بود و دائم عیاشى مى کرد. چند ماهى این وضع را تحمل کردم اما دیگر طاقتم تمام شد. چراکه به هیچ عنوان نمى توانستم با آن وضعیت ادامه دهم. بنابراین مخفیانه فرار کرده و به ایران بازگشتم.
داماد کشی
۳ / ۶ /۷۸ - جسدمرد جوانى به نام احمد ـ ۲۲ ساله ـ پشت فرمان خودرواش مقابل بوستان لادن در گلشهر کرج پیدا شد.نامزد «احمد» به روابط بین «مادر» و «داماد» اشاره کرد.متهم اعتراف کرد به خاطر اختلاف هاى شدید دامادش را به قتل رسانده است.اولیاى دم خواستار قصاص نفس ـ اعدام ـ عامل جنایت شدند.
راز مرگ دختر دانشجو در روز برفی
۳۱ /۶ /۷۸- فیروزه جلالى، دانشجوى ۲۳ ساله رشته عمران، ۲۴ ساعت پس از ناپدید شدن، در جنگل هاى اطراف شهرک غرب پیدا شد.مادر وى با مراجعه به کلانترى ۱۳۴ شهرک غرب به مأموران گفت: دخترم که علاقه شدیدى به عکاسى دارد، صبح امروز با مشاهده بارش شدید برف، دوربینش را برداشت تا عکاسى کند. جسدفیروزه در باغی که محل تجمع سگ هاى ولگرد است پیدا شد دختر جوان به احتمال زیاد هنگام عکاسى با حمله سگ ها روبه رو شده و فرار کرده است اما به دلیل ترس و شوک ناشى از آن بیهوش شده و در اثر سرماى شدید جان باخته است. تحقیق در باره راز مرگ این دختردانشجو ادامه دارد.
اسید پاشی
۳۱ / ۶ / ۷۸ - مرد میانسال که در پى اطلاع از تقاضاى طلاق همسرش در اقدامى کینه جویانه به صورت وى اسید پاشیده بود، پس از محاکمه به زندان و دیه محکوم شد. مهناز دربیمارستان به مأموران گفت: همسرم مرد شکاک و بدبینى بود، که همواره به خاطر مسائل جزئى مرا مورد ضرب و شتم قرار مى داد به همین خاطر براى طلاق به دادگاه خانواده رفته و دادخواست دادم اما شوهرم وقتى فهمید تصمیمم جدى است به من اسید پاشید.
مخالفت فرزندان با ازدواج مجددوالدین
۱۸ / ۷ / ۷۸ ـ زن میانسال که براى ازدواج با مرد موردعلاقه اش با مخالفت فرزندانش روبه رو شده بود به دادگاه شکایت کرد. لاله -۵۰ ساله - با مراجعه به شعبه ۲۶۲ دادگاه خانواده تهران به قاضى گفت: پس از مرگ شوهرم سال ها تنهایى کشیدم و سختى هاى زیادى تحمل کردم تا این که فرزندانم را به ثمر رساندم. این سالها نیز به خاطر حفظ آرامش و راحتى فرزندانم به پیشنهاد همه خواستگارانم پاسخ منفى دادم. اما حالا که پا به سن گذاشته ام نیاز به حمایت مالى و عاطفى دارم اما وقتى موضوع را با فرزندانم درمیان گذاشتم آنها بى دلیل با ازدواج ما مخالفت کردند.
مهریه
۲۳ / ۷ / ۷۸ - زن میانسال که همزمان با سکته قلبى همسر دومش ، مهریه ۱۰۰۰ سکه طلاى خود را به اجرا گذاشته بود با درخواست طلاق همسرش روبه رو شد. چندى قبل زن ۶۰ ساله اى با مراجعه به دادگاه خانواده با تسلیم شکایتى خواستاردریافت مهریه اش شد و گفت: مدتى قبل همسرم سکته قلبى کرد و در بیمارستان بسترى شد.از سر ناچارى تصمیم گرفتم قبل از مرگ همسرم مهریه ام را به اجرا بگذارم تا حداقل آخر عمرى سرپناه امنى داشته باشم، اما نمى دانستم همسرم با اطلاع از این موضوع دیگر علاقه اى به زندگى با من نخواهد داشت
.

محرومیت از تحصیل ۴ محرومیت از تحصیل ۴ دانشجوی دانشگاه شیراز و احضار بیش از ۵۰ دانشجو به کمیته انضباطی

محرومیت از تحصیل ۴ محرومیت از تحصیل ۴ دانشجوی دانشگاه شیراز و احضار بیش از ۵۰ دانشجو به کمیته انضباطی
خبرنامه امیرکبیر: افزابش فشارها بر دانشجویان دانشگاه شیراز با صدور احکام محرومیت از تحصیل و احضارهای گسترده به کمیته انضباطی، روندی تصاعدی پیدا کرده است.

حمداله نامجو (مدیر مسئول نشریه دانشجویی متن)، ناهید افراسیابی (مدیر مسئول نشریه دانشجویی رهگذر)، اسماعیل جلیلوند (مدیر مسئول نشریه دانشجویی عصیان) و سحر یزدانی (مدیر مسئول نشریه دانشجویی قاصدک) با احکام کمیته انضباطی دانشگاه شیراز، از تحصیل محروم شدند. همچنین بیش از ۵۰ دانشجوی دختر این دانشگاه به بهانه واهی “بدحجابی” به کمیته انضباطی احضار شده و ۳ نفر از آنان از دانشگاه اخراج شدند.

در بین دانشجویان محروم شده از تحصیل، حمداله نامجو و ناهید افراسیابی هر کدام به ۲ ترم محرومیت از تحصیل محروم شده اند که یک ترم آن اجرایی و ترم دیگر آن معلق است. همچنین اسماعیل جلیلوند و سحر یزدانی پور هر کدام به ۲ ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده اند که به صورت معلق می باشد. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این دانشجویان در طی تجمعات آذرماه سال گذشته در دانشگاه شیراز به کمیته انضباطی احضار شده بودند. پس از آن تجمعات، این ۴ دانشجو به اداره اطلاعات استان فارس احضار شده و تحت بازجویی قرار گرفته بودند. شایان ذکر است با احکام صادر شده نشریات این دانشجویان نیز از حق انتشار محروم می شوند.

همچنین در اقدامی دیگر سه تن از دانشجویان دانشگاه شیراز به کمیته انضباطی احضار شدند. کاظم رضایی، آلما رنجبر و حمداله نامجو (مجددا و اندکی پس از دریافت حکم محرومیت از تحصیل) سه دانشجوی احضار شده می باشند. هفته گذشته نیز امین درستی، نوید غفاری و اکبر حسن پور سه دانشجوی دیگر این دانشگاه نیز به کمیته انضباطی احضار شده بودند.

این روند گسترده برخورد با دانشجویان دانشگاه شیراز که بلافاصله پس از اعتراضات دانشجویان دانشگاه شیراز به حضور علی لاریجانی در این دانشگاه آغاز شده است، با احضار ۵۰ دانشجوی دختر به عنوان “بدحجابی” شدت یافته است. به گزارش دانشجویان دانشگاه شیراز، مسئولین کمیته انضباطی دانشگاه شیراز از این دانشجویان دختر خواسته اند در ابتدا تعهد دهند که وضع پوشش خود را تغییر می‌دهند و سپس در انتظار صدور حکم انضباطی برای خود باشند.

بنابر گفته مسئولین کمیته انضباطی دانشگاه شیراز تاکنون ۳ دانشجوی دختر این دانشگاه به بهانه بدحجابی اخراج شده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر از ابتدای ریاست محمدهادی صادقی در دانشگاه شیراز که با شروع دولت نهم همراه بوذه است، این فشارها بر فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز با هماهنگی با کارپرور رئیس کمیته انضباطی دانشگاه، به شدت افزایش یافته است؛ انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه به صورت غیرقانونی منحل گردیده و نام آن به انجمن مستقل منتقل شده، نشریات منتقد دانشجویی توقیف شده و شورای صنفی دانشجویان نیز با رد صلاحیت ۱۰۸ کاندیدای آن در اختیار حامیان رئیس دانشگاه قرار گرفته است.

همچنین بنابر گزارش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز، دکتر ایمانیه رئیس این دانشگاه یکی از ویلاهای بیمارستان نمازی که زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی شیراز می باشد را به معاونت امور دانشجویی حراست دانشگاه واگذار کرده است. این اقدام توسط ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز در حالی صورت گرفته است که طبق وصیت مرحوم محمد نمازی، واقف بیمارستان نمازی، ویلاهای این بیمارستان تنها باید در اختیار پزشکانی قرار گیرد که در این بیمارستان مشغول به کار می باشند.

این ویلا در حالی در اختیار معاون امور دانشجویی حراست قرار گرفته است که طی سه سال ریاست ایمانیه بر دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بسیاری از دانشجویان این دانشگاه به کمیته انضباطی احضار و با احکام مختلف روبرو شده اند و جو سرکوب و محدود کردن دانشجویان این دانشگاه به شدت افزایش یافته است.